یه وقت به سرت نزند! که شعرهایم را بتکانی…

چرا که رسوا خواهم شــــــــــــد…!

و همه خواهند دید!!

لحظه لحظه تــــــو را در میان واژه هایم!!!…

 


[ سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 21:56 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

حکـــــــــــــــــــــایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…

 


[ سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 21:55 ] [ شی وا.ش ]
[ ]


[ سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 21:55 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

کدام پل در کجای دنیا شکسته است…

که هیچ کس به خانه اش نمی رسد!؟

 گروس عبدالملکیان


[ جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 10:34 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

همه را آتش بزن..

دلم را با همه تعلقاتش..

بسوزان!..

شاید نسیم خاکسترش را به تو برساند،..

شاید بتواند به تو بگوید آن چه را که می خواستم و نشد!!


[ جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 10:33 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

زخمی در پهلویـم است..

روزگار نمک ـ ـ می پاشــد..

و مـن به خــود می پیچـــــم..

و همه فــــکر می کنند می رقـــصم..


[ جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 10:33 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “

امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “

برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد !


[ چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 19:32 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو…

تویی که چایت را همیشه تلخ میخوری…

 


[ سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:10 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

دنیایم را میدهم برای لبخندت…

هراسی نیست..

شاد که باشی دنیا از آن من است…

 


[ سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:10 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

از یه جایی به بعد
به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا می‌شی
دیگه نه از کسی می‌رنجی، نه به عشق کسی دل می‌بندی ...
از یه جایی به بعد ، مرض چک کردن موبایلت خوب می‌شه حتا یه وقتایی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که موبایلتو جا بذاری یا اس‌ام‌اسی بی‌جواب بمونه...


از یه جایی به بعد ، دیگه دوست نداری هیچکس رو به خلوتِ خودت راه بــِـدی
حتا اگه تنهایی و دلتنگی کلافه‌ات کرده باشه ...
از یه جایی به بعد ، باور می کنی کسی برای تنها نموندنِ تو نمیاد ...
اگه کسی میاد برای تنها نبودنِ خودشه ...

اگه آدم دیگه ای رو پیدا کنه تنهات میذاره میره ....
از یه جایی به بعد وقتی کسی بهت می گه دوستت داره
لبخند می‌زنی و ازش فاصله می‌گیری ...

از یه جایی به بعد دیگه گریه نمی‌کنی ، فقط یه بغضِ همیشگی هست که بهش عادت می‌کنی ...
از یه جایی به بعد ، هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ می‌شه اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی‌کنی ...
از یه جایی به بعد دیگه حرفی برای گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی حرفها ترجیح میدی و میری توو لاک خودت ...
از یه جایی به بعد از اینکه دوستت داشته باشن می‌ترسی
جای دوست داشته شدن‌ها توی تن و قلب و فکرت می‌سوزه ...
از یه جایی به بعد ، فقط یک حس داری حسِ بی‌تفاوتی !

نه از دوست داشته شدن خوشحال می‌شی ، نه دوست داشته نشدن ناراحتت می‌کنه ...
از یه جایی به بعد توی هیجان انگیزترین لحظه‌ها هم
فقط نگاه می‌کنی و سکوت...

هانی عزیز


[ سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:10 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

یوسف در چاه افتاد…

و تو در قلب من..

او عزیز مصر شد..

و تو عزیز دل من…

 


[ شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 23:30 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

با بزرگترین عشق، در کوتاه ترین جمله

روی لطیف ترین گلبرگ گل مینویسم:

“دوست دارم”


[ شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 23:29 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

گـاهـی وقـتـا

دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد

که زُل بـزنـی بـهـم

و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .

 


[ جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 20:20 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .


[ جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 20:19 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

هیسسسسسسس

این بازی ___________ عادلانه نیست …..

این زندگی همه اش . . . مار بود

پلّه هایش کجـــــاست…


[ پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 14:47 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

تا دیوار سیــاه،اون عکس خاکسـتری
اون حریم خـآر دار
شمع های سر در گم
اون آرشیو آهنگ
بغض های توی معدم
قرص های بی روح
زندگی من شدن
آی لعنـتی اینارُ از من نگیـر…


[ پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 14:47 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

گریه ی آخر شب هایم …

انگار کافی نبوده …

این روز ها …

اول صبح ها هم …

گریه می کنم …
[ پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 14:47 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

نمی دانم
آلزایـمر بودی یا عـشق؟
از روزی کـه مبتلایت شدم
خودم را
از یاد بردم …


[ سه شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 10:16 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

مـــــــا،
نســـــلی هستیم کــــه،
بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم…
تایــــــپ کردیـــــــــم


[ دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 13:12 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم

یا “جا” زدیم

 


[ شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 12:26 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

پنجره شناخت آدمیان …

بازبینی زندگی نیاکان است…


[ جمعه یازدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 15:42 ] [ شی وا.ش ]
[ ]


[ جمعه یازدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 15:41 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

  1. " و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا "
    به خداوند اعتماد کن که تنها خدا تو را یاور و نگهبان کافیست.
    " سوره نساء آیه ی ٨١ "

[ چهارشنبه نهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 19:3 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

خوش به حال تکه سنگ که نداره دل تنگ
حسوديم ميشه به تو بي صدايي و يه رنگ
دل عاشق نداري پيشه کس جا بزاري
تا با غم بشکننش از چشات خون بباري
خوش به حال تکه سنگـ،خوش به حال تکه سنگ
چشم نداري ببيني اين همه رنگ و ريا
اين همه ظلم و ستم اين همه جورو جفا
گوش نداري بشنوي جمله هاي عاشقا
بفريبنت تو رو با دروغو وعده ها
خوش به حال تکه سنگ،خوش به حال تکه سنگ
... پا نداري که بري دنبال يار شب به شب
وقتي پيداش ميکني نخوادت با ناز و غم
کاش منم سنگي بودم خالي از غصه و غم
عمر تو تا عبده عمر ما کوتاهو کم
خوش به حال تکه سنگ،خوش به حال تکه سنگ
هانی عزیز

[ یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 23:1 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

توکل یعنی اجازه دادن به خداوند
که خودش تصمیم بگیرد!
تو فقط بخواه و آرزو کن
اما پیشاپیش شاد باش!
و ایمان داشته باش که رویاهایت
هم چون بارانی در حال فرو ریختنند!
پیشاپیش شاد باش و شکر گذار
چرا که خداوند نه به قدر رویاها
بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!


[ جمعه چهارم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 23:57 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

سرنوشت مرا خیر بنویس

تقدیری مبارک

تا هر چه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم

و هر چه را که تو زود می خواهی دیر نخواهم .

 


[ پنجشنبه سوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:6 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

حوصله ی جمع و تفریق ندارم…

یه ضرب خرابتم…

 


[ چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 19:50 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 

دگر درد دلم درمان ندارد…

مسیر عاشقی پایان ندارد..

مرا در چشم خود آواره کردی..

نگاهت دور برگردان ندارد…


[ چهارشنبه دوم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 19:49 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

 
[ سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 11:45 ] [ شی وا.ش ]
[ ]