نمیدانم فصل تنهایی ام کی به پایان خواهد رسید..
[ جمعه سی ام مرداد ۱۳۸۸ ] [ 0:19 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

از امروز در پیشگاه خداوند سکوت خواهم کرد..

.


[ سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۸۸ ] [ 22:27 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

من و شعرهایم

16/4/88 سه شنبه// ساعت: 20:05

پشت انارستان برف

برف یه دسته آدم برفی..

برف یعنی رویای خواب یک سمور

برف یعنی سرد مثل دستهای تو لحظه خداحافظی.

برف یعنی سفید مثل موهای پدر بزرگ

برف یعنی نفس های بخار دار من و تو ، توی هوای یخی..


[ یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۸ ] [ 12:17 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

يك نفر هست كه از پنجره‌ها

نرم و آهسته مرامي‌خواند

گرمي لهجه باراني او

تا ابد توي دلم مي‌ماند

يك نفر هست كه درپرده شب

طرح لبخند سپيدش پيداست‌

مثل لحظات خوش كودكي‌ام‌

پر ز عطر نفس شب‌بوهاست‌

يك نفر هست كه چون چلچله‌ها

روز و شب شيفته پرواز است
ت

وي چشمش چمني از احساس

توي دستش سبد آواز است

يك نفر هست كه يادش هر روز

چون گلي توي دلم مي‌رويد
آ

سمان، باد، كبوتر، باران‌

قصه‌اش را به زمين مي‌گويد


[ سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۸ ] [ 15:50 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

امروز تنها امیدم نا امید شد...

دیگه با هیچکس کاری ندارم...

حتی با خدا هم کاری ندارم...

خدا برو خوش باش..

گرچه تو همیشه خوشی..


[ دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۸۸ ] [ 23:59 ] [ شی وا.ش ]
[ ]

صدای شکستن احساس خیلیا رو شنیدم..

صدای شکستن دل خیلیا رو شنیدم...

حس خیلی بدی وقتی دلت بشکنه و نتونی حرف بزنی...

انگار یه چیزی گلوت و فشار میده...ولی نمیدونی باید باهاش چی کار کنی..
[ دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۸۸ ] [ 18:41 ] [ شی وا.ش ]
[ ]